جغرافیای سیاسی و اجتماعی جهان در عصر ظهور
2. با فرض پذیرش بدوی امکان جداسازی دین از عرصه سیاست، واقعیتهای عینی وعملی به خوبی نشان میدهد که دین همچنان در حکومت و عرصه اجتماعی هرچند به صورت کمرنگتر حضور داشته و چنین نیست که با سکولاریزه کردن دین از سیاست، بحران تکثر ادیان و بروز اختلافات برون دینی مرتفع گردد. شاهد مدعای ما وضعیت کنونی کشورهای اروپایی است که نظامهای سیاسی آنها براساس سکولاریزم شکل گرفته است.
باری، اگر این تدبیر ریشه اختلافات را میخشکاند، چرا همچنان آتش نزاع و ستیز میان پروتستانها و کاتولیکها در کشور ایرلند روشن است. بهگونهای که هر از چندگاه خانهها و اماکن مذهبی یکدیگر را به آتش میکشند! و اگر دولتها به عقاید و باورهای شخصی افراد و شهروندان خود کاری نداشته و آن را به زیان میدان سیاست نمیدانند، چرا دولت آمریکا با تخریب کامل مقرّ فرقه داودیه، ریشه این گرایش دینی را خشکاند؟!
باری، حتی اگر سکولارترین دولت در هندوستان حاکم شود، هرگز نخواهد توانست به راحتی میان هندوان و مسلمانان که سالها بر سر مسجد بابری اختلاف دارند، همدلی و همگرایی کامل برقرار کند. یا سکولارترین دولت در پاکستان هرگز قادر نخواهد بود تا میان سنّیان متعصب و وهابیان که کشتن شیعه را وسیله ورود به بهشت میدانند و شیعیان همدلی ایجاد کند.
باری، دولتهای مدعی آزادی و تکثر دینی در آمریکا و اروپا که خود به مسیحیت گرایش دارند، هیچگاه نمیتوانند میان ریشه ستیز میان مسیحیان و یهودیان ساکن در کشورشان را بخشکانند. شاهد مدعا، واکنش تند و شدید یهودیان در برابر ساخت فیلم «مصائب مسیح» است. زیرا، در این فیلم یهود به عنوان عامل اصلی به صلیب کشیده شدن مسیح نکوهش شده است.
صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· 7· 8· 9· 10· 11· 12· 13· 14· 15· 16· 17· 18· 19· 20· 21· 22· 23· 24· 25· 26· 27· 28· 29