جغرافیای سیاسی و اجتماعی جهان در عصر ظهور
پس از این آیه، اعلام این که اگر خداوند میخواست همه ساکنان زمین بدون استثنا ایمان میآوردند، بدان معناست که خداوند نمی خواهد اراده تکوینی و قهری خود را درباره ایمانآوردن مردم اعمال کند.
تأکید بر این که اگر خدا میخواست مردم بر امت واحد میبودند[7]، نیز بیانگر همین اصل اساسی است. در سوره مبارکه طه از این سنت تخلف ناپذیر الاهی به عنوان کلمهای که پیشی گرفته یاد کرده است: « وَلَوْ لاَ كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَكَانَ لِزَاماً.»[8]
این کلمه همان برنامه حکیمانه خداوند است که براساس آن انسانها مختار آفریده شده و براساس حسن انتخاب خود با رهنمون عقل به عنوان حجت باطنی یا به کمک رهنمون پیامبران و اوصیای آنان به عنوان حجتهای ظاهری[9] استحقاق پاداش الاهی را دارند یا با سوء انتخاب خود و با پیروی از هوای نفس و وسوسه های شیطانی مستحق کیفر خواهند بود.
تاریخ را میبایست به سان دانشگاهی دانست که یک نظام و قانون حکیمانه بر سراسر آن حاکم است. اگر قرار است خداوند در هیچ برههای از تاریخ شخصی یا امتی را بر اساس اراده تکوینی و قهری خود بر دینباوری مجبور نسازد و بدین جهت از هدایت ناپذیری بندگان خود مجازاً با حسرت یاد کرده، چگونه میتوان پذیرفت که در برهه پایانی دنیا ناگهان این قانون درهم پیچیده شده و با دخالت اراده تکوینی و قهری خداوند، تمام مردم دنیا، ادیان و مذاهب مبانی فکری، سیاسی و فرهنگی خود را کنار گذشته و یکسره آماده دیدار منجی بزرگ خواهند شد و باورانه راه را برای او مهیا خواهد ساخت؟!
براستی، چه شده که قرار است ناگهان خداوند این سنت حکیمانه خود را کنار بگذارد. به علاوه اگر ایمان و دین باوری گذشتگان از روی قهر و جبر سودی به حالشان نداشته و پاداشی را به همراه نخواهد داشت، دینباوری آیندگان از سوی قهر و اراده تکوینی چگونه به حالشان سودبخش خواهد بود؟!
صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· 7· 8· 9· 10· 11· 12· 13· 14· 15· 16· 17· 18· 19· 20· 21· 22· 23· 24· 25· 26· 27· 28· 29