جغرافیای سیاسی و اجتماعی جهان در عصر ظهور
جهانی شدن و رابطه آن با جغرافیای سیاسی و اجتماعی عصر ظهور
اصطلاح جهانی شدن از دهه 1980 بر زبانها افتاد و در محافل دانشگاهی غرب به رسمیت شناخته شد.[38] برخی دیگر از صاحبنظران معتقداند واژه (global) ]= به معنای کره، کلی و جهانی[ بیش از چهارصد سال قدمت دارد؛ اما اصطلاحاتی نظیر جهانی شدن[39]، جهانی کردن[40] و جهانیت[41] از حدود سال 1960 رواج یافت و فرهنگ «وبستر» نخستین فرهنگ معتبری بود که در سال 1961میلادی برای این اصطلاحات تعاریفی را ارائه کرد.[42] برخی دیگر از صاحب نظران میگویند اوائل سال 1990 میلادی «رابرتسون» و «گیدنز» در هنگام تدریس برای دانشجویان مدیریت بازرگانی از این واژه استفاده کردند.[43] با این حال، عموماً بر این اعتقاد اند که این اصطلاح از سه قرن پیش با شروع گسترش نفوذ غرب پدید آمده است.[44]
از پدیده جهانی شدن گاه با تعابیری دیگر نظیر: «کوچک شدن جهان»، «پهنه جهانی پیدا کردن مسایل»، «دهکدة جهانی»، «سرزمینزدایی»، «پایان جغرافیا»، «پایان عصر وستفالیا» و عصر ظهور «زیستبوم جهانی»[45] یا با عناوینی دیگر همچون: «جهانگرایی، جهانی سازی، یکپارچگی جهان، نظام جهانی و جهانداری[46]» نیز یاد میشود.
تا کنون برای مفهوم «جهانی شدن» تعاریف مختلفی ارائه شده و هریک از آنها از زاویهای خاص به این پدیده نگریستهاند. «گیدنز» نظریه پرداز مسأله جهانی شدن در تعریف آن این چنین آورده است: «تقویت مناسبات اجتماعی جهانی که محلهای دور از هم را چنان به هم ربط میدهد که هر واقعه تحت تاثیر رویدادی که با آن فرسنگها فاصله دارد، شکل میگیرد»[47]. بر عکس او «رابرتسون» دیگر نظریهپرداز این پدیده در تعریف آن میگوید: «جهانی شدن مفهومی است که هم به فشرده شدن جهان و هم به تشدید آگاهی جهانی اشاره دارد. فرایندی که وابستگی متقابل حقیقی جهانی و آگاهی از جهان به عنوان یک کلّیت یکپارچه را در قرن بیستم به دنبال داشته است.»[48]
صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· 7· 8· 9· 10· 11· 12· 13· 14· 15· 16· 17· 18· 19· 20· 21· 22· 23· 24· 25· 26· 27· 28· 29