یکی از مهمترین شبهاتی که وهابیت با تحریک احساسات مردم، به منظور انکار قضیه هجوم عمر بن خطاب و کتک زدن فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) مطرح میکنند، این است که امیرمؤمنان (علیهالسّلام) از همسرش دفاع نکرد. مگر نه اینکه او اسداللهالغالب و شجاعترین فرد زمان خود بود و…
عالمان شیعه در طول تاریخ از این شبهه پاسخهای گوناگونی دادهاند که به اختصار به چند نکته بسنده میکنیم.
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) در مرحله اول و زمانی که آنها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واکنش نشان داد و با عمر برخورد کرد، او را بر زمین زد، با مشت به صورت و گردن او کوبید؛ اما از آن جایی که مامور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صبر پیشه کرد. در حقیقت با این کار میخواست به آنها بفهماند که اگر مامور به شکیبائی نبودم و فرمان خدا غیر از این بود، کسی جرات نمیکرد که این فکر را حتی از مخیلهاش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل همیشه تابع فرمانهای الهی بوده است
سلیم بن قیس هلالی که از یاران مخلص امیرمؤمنان (علیهالسّلام) است، در اینباره مینویسد:
عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعلهور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد! حضرت زهرا (علیهاالسّلام) به طرف عمر آمد و فریاد زد: یا ابتاه، یا رسولاللَّه! عمر شمشیر را در حالیکه در غلافش بود بلند کرد و بر پهلوی فاطمه زد. آن حضرت ناله کرد: یا ابتاه! عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی حضرت زد. آن حضرت صدا زد:
یا رسول اللَّه، ابوبکر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار میکنند»!
علی (علیهالسّلام) ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید و خواست او را بکشد؛ ولی به یاد سخن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و وصیتی که به او کرده بود افتاد، فرمود: ای پسر صُهاک! قسم به آنکه محمّد را به پیامبری مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهی و عهدی که پیامبر با من بسته است، نبود، میدانستی که تو نمیتوانی به خانه من داخل شوی» [۱]
همچنین آلوسی مفسر مشهور اهل تسنن به نقل از منابع شیعه این روایت را نقل کرده است:
عمر عصبانی شد و درب خانه علی را به آتش کشید و داخل خانه شد، فاطمه (سلاماللهعلیها) به طرف عمر آمد و فریاد زد: «یا ابتاه، یا رسول الله»! عمر شمشیرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوی فاطمه زد، تازیانه را بلند کرد و بر بازوی فاطمه زد، فریاد زد: «یا ابتاه» (با مشاهده این ماجرا) علی (علیهالسّلام) ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید.»[2]
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) در تمام دوران زندگیاش، مطیع محض فرمانهای الهی بوده و آن چه او را به واکنش وامی داشت، فقط و فقط اوامر الهی بود و هرگز به خاطر تعصب، غضب و منافع شخصی از خود واکنش نشان نمیداد.
آن حضرت از جانب خدا و رسولش مامور به صبر و شکیبائی در برابر این مصیبتهای عظیم بوده است و طبق همین فرمان بود که دست به شمشیر نبرد.
1.الهلالی، سلیم بن قیس (متوفای۸۰ه)، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۱۵۰، ناشر:انتشاراتهادی قم، الطبعة الاولی، ۱۴۰۵ه.
۲. الآلوسی البغدادی، العلامة ابی الفضل شهاب الدین السید محمود (متوفای۱۲۷۰ه)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج۲، ص۱۲۰، ناشر:دار احیاء التراث العربی - بیروت.