در بيان فضيلت حضرت آدم و حوا صلوات الله عليهما، و علت تسميه ايشان
فصل اول : ، و ابتداى خلق ايشان و بعضى از احوال ايشان است
به سندهاى معتبر از حضرت امام محمد باقر و امام جعفرصادق منقول است كه : آدم را براى اين آدم ناميدند كه او از اديم ارض ، يعنى از روى زمين خلق شد، و حوا را براى اين حوا ناميدند كه از استخوان دنده حى ، يعنى زنده ، كه آدم باشد خلق شد.
و بعضى گفته اند كه : اديم ارض زمين چهارم است .
و به روايت ديگر منقول است كه عبدالله بن سلام ، از رسول خدا پرسيد: چرا آدم را آدم ناميدند؟
فرمودند: براى اينكه از خاك روى زمين خلق شد.
پرسيد كه : آدم از همه خاكها خلق شد يا از يك خاك ؟
فرمود كه : اگر از يك خاك خلق مى شد، مردم يكديگر را نمى شناختند و همه بر يك صورت بودند.
پرسيد كه : ايشان را در دنيا مثلى و مانندى هست ؟
فرمود: خاك مثل ايشان است كه در خاك ، سفيد و سبز و سرخ و رنگين و سرخ نيم رنگ و رنگ خاكى و كبود هست ، و در آن شيرين و شوره زار و هموار و ناهموار و زمين سخت هست ، پس به اين سبب در ميان مردم نرم و درشت و سفيد و زرد و سرخ و رنگين و نيم رنگ و سياه هست به رنگهاى خاك .
پرسيد كه : آدم از حوا بهم رسيده است يا حوا از آدم ؟
فرمود كه : بلكه حوا را خلق كرده اند از آدم ، اگر آدم از حوا خلق می شد، طلاق به دست زنان مى بود و به دست مردان نمى بود.
پرسيد كه : از كل آدم خلق شد يا از بعض او؟
فرمود: اگر از كل او خلق مى شد، در قصاص ، حكم مردان و زنان يكى بود.
پرسيد كه : از ظاهر آدم خلق شد يا از باطن او؟
فرمود كه : از باطن او، و اگر از ظاهر او خلق مى شد هر آينه زنان بى چادر مى گشتند چنانچه مردان مى گردند، پس به اين سبب لازم شده است كه زنان خود را مستور گردانند. پرسيد كه : از جانب راست آدم مخلوق شد يا از جانب چپ ؟
فرمود: اگر از جانب راستش مخلوق مى شد هر آينه مرد و زن در ميراث مساوى بودند، چون از جانب چپ او مخلوق شده است زن يك سهم مى برد از ميراث و مرد دو سهم ، و شهادت دو زن برابر شهادت يك مرد است .
پرسيد كه : از كجاى او مخلوق شد؟
فرمود: از طينتى كه زياد آمد از دنده هاى پهلوى چپ او.
و به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : زن را براى اين مراءه مى گوينند كه از مرء، يعنى مرد خلق شده است ، زيرا كه حوا از آدم خلق شد.
و در حديث معتبر ديگر فرمود كه : زنان را براى اين نساء مى گويند كه آدم را انسى بغير از حوا نبود.
و به سند معتبر از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه : حق تعالى خلق كرد آدم را از گل روى زمين ، پس بعضى شوره بود و بعضى طيب و نيكو بود، و به اين سبب در ذريه آدم ، صالح و فاسق بهم رسيد.
و به سند موثق منقول است از حضرت صادق عليه السلام كه : چون حق تعالى جبرئيل را فرستاد به زمين كه برگيرد آن قبضه خاك را كه آدم را مى خواست از آن خلق كنند، زمين گفت : پناه به خدا مى برم از آنكه چيزى از من بردارى ، پس برگشت و گفت : پروردگارا!پناه به تو برد؛ پس اسرافيل را فرستاد و او را مخير گردانيد، پس زمين پناه به خدا برد، و او برگشت ؛ پس ميكائيل را فرستاد و او را مخير گردانيد، و او نيز به استغاثه زمين برگشت ؛ پس ملك الموت را فرستاد و امر نمود او را بر سبيل حتم كه قبضه اى از خاك برگيرد، چون زمين پناه به خدا برد، ملك الموت گفت : من نيز پناه به خدا مى برم از آنكه برگردم و قبضه اى از تو برندارم ، پس قبضه اى از جميع روى زمين گرفت .
و به سند صحيح از آن حضرت منقول است كه : ملائكه مى گذشتند به جسد حضرت آدم كه از گل ساخته بودند و در بهشت افتاده بود و مى گفتند: از براى امر عظيمى تو را خلق كرده اند.
و به سند معتبر منقول است كه : امامزاده عبدالعظيم رضى الله عنه عريضه اى نوشت به خدمت حضرت امام محمد تقى عليه السلام كه : چه علت دارد كه غايط و فضله آدمى بى بو مى باشد؟
در جواب نوشت آن حضرت كه : حق تعالى حضرت آدم را خلق كرد و جسدش طيب بود، و چهل سال افتاده بود و ملائكه مى گذشتند بر او و مى گفتند كه : از براى امر عظيمى آفريده شده ، و شيطان از دهانش داخل مى شد و از جانب ديگر بيرون مى رفت ، پس به اين سبب چنين شد كه هر چه در جوف حضرت آدم باشد خبيث و بدبو و غير طيب باشد.
و در روايت ديگر از حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم (ص) منقول است كه : روح آدم را چون امر كردند كه داخل جسد آن حضرت شود، كراهت داشت و نخواست ، پس امر كرد خدا كه داخل شود با كراهت و بيرون رود با كراهت .
و به سند معتبر منقول است كه ابوبصير از آن حضرت سؤ ال كرد كه : به چه علت حق تعالى حضرت آدم را بى پدر و مادر خلق نمود، و حضرت عيسى را بى پدر خلق نمود، و ساير مردم را از پدران و مادران خلق كرد ؟
فرمود كه : تا مردم بدانند تماميت قدرت او را كه قادر است خلق نمايد مخلوقى را از ماده بى نر، همچنان كه قادر است خلق كننده بى نر و ماده ، و بدانند كه خالق اين خلايق است و بر همه چيز قادر است .
در حديث معتبر ديگر فرمود كه : چون حق تعالى آفريد آدم را و دميد در او روح را، پيش از آنكه روح در تمام بدن او جارى شود و به روايت ديگر چون روح به زانوى او رسيد، جست كه برخيزد، نتوانست و بيفتاد، پس حق تعالى فرمود خلق الانسان عجولا يعنى : آفريده شده است انسان تعجيل كننده .
و در كتب معتبره از سلمان فارسى رضى الله عنه منقول است كه چون حق تعالى خلق كرد آدم را، اول چيزى كه از او خلق كرد، ديده هاى او بود، پس نظر كرد بسوى بدنش كه چگونه مخلوق مى شود؛ و چون نزديك شد كه تمام شود و هنوز پاهايش تمام نشده بود خواست كه برخيزد، نتوانست ، و لهذا حق تعالى مى فرمايد خلق الانسان عجولا، پس چون روح در تمام بدن او دميده شد، در همان ساعت خوشه انگورى را گرفت و تناول نمود.
و در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : پدران اصل سه تا بودند: آدم كه مؤ من از او بهم رسيد؛ و جان كه كافر از او متولد شد؛ و شيطان كه در ميان اولاد او نتاج نمى باشد، تخم مى گذارند و جوجه بر مى آورنند، و فرزندانش همه نرند و ماده در ميان ايشان نمى باشد.
برگرفته از کتاب حيوة القلوب جلد اول، تاريخ پيامبران عليهم السلام و بعضى از قصه هاى قرآن، علامه مجلسى رحمة الله عليه
گفتگوی حضرت علی (ع) با يهودى
يهودى وارد مجلس عمر شد و گفت : اى خليفه من مى خواهم سؤ الاتى از شما بنمايم . هر كس كه عالمترين شماست به من نشان بدهيد. عمر رو به حضرت على عليه السلام كرد و گفت : او داناترين ما به قرآن و سنت الهى است . يهودى گفت : به خدا قسم اگر جواب درست بدهى من مسلمان مى شوم . حال جواب بده كه اول سنگى كه بر روى گذارده و اول درختى كه روى زمين روئيده و اول چشمه اى كه روى زمين جارى شده است ، چه است ؟ على عليه السلام فرمود: يهوديان فكر مى كنند اول سنگى كه بر روى زمين نهاده شده است ، قله بيت المقدس است و حال آنكه اولين سنگ حجرالاسود است كه حضرت آدم آنرا با خودش از بهشت به زمين آورد. اولين درختى كه روئيده است ، شما فكر مى كنيد كه درخت زيتون است اما آن درخت خرمايى است كه حضرت آدم آنرا از بهشت آورد. و اولين چشمه اى است كه زير صخره بيت المقدس است ولى در واقع اولين چشمه چشمه آب حيات است كه در زمان يوشع رفيق موسى به ماهى رسيد و آن ماهى زنده شد. يهودى گفت : به خدا قسم كه راست مى گفتى : حال به من بگو كه منزل محمد صلى الله عليه و آله و سلم در بهشت كجاست ؟ حضرت فرمود: منزل او در بهشت عدن است كه نزديك ترين بهشت ها به عرش خداى رحمان است . يهودى گفت : حال خبر بده مرا از وصى صلى الله عليه و آله و سلم كه آيا مى ميرد و يا كشته مى شود. على عليه السلام فرمود: اى يهودى فرمود: اى يهودى سى سال بعد از او مى ماند و بالاخره صورتش با خون سرگين رنگين مى شود. پس يهودى گفت : ((اشهد ان لا اله الا الله و ان محمد رسول الله ))
تفاوت معجزه با سحر و جادو
شاید برای شما هم این سوال مطرح شود که تفاوت بین معجزه و سحر چیست؟
سحر در اصل به معنای هر کار و پدیده ای است که مأخذ و منبع آن، مخفی و پنهان باشد، ولی در زبان روزمره به کارهای خارق العاده ای می گویند که با استفاده از وسایل مختلف انجام می شود.
سحر نوعی تصرف در حواس و ادراک انسان است که اسباب آن مادی و طبیعی ولی مخفی می باشد. مانند شعبده بازی که توأم با حرکات سریع است اما اسباب و علل آن را نمی توان حس کرد.
سحر وجادوگری از لحاظ خارق عادت بودن با معجزه مشترک هستند. حال چگونه و با چه قیود و شروطی می توان بین دو فعل معجزه و سحر تمایز قائل شد؟
برای تمایز بین این دو فعل خارق عادت اسلوب و راههای عدیده ای وجود دارد که می توان به آنها اعتماد نمود:
1- هدف انبیا و اولیای الهی از معجزه اثبات رسالت، ابلاغ دین و هدایت انسان ها از گمراهی به سعادت واز شرک به ایمان، توحید و سایر هدف های مقدس تربیتی می باشد در حالی که ساحران و مرتاضان برای مطامع دنیوی، سودجویی و هوس های پست این افعال را انجام می دهند.
2- عمل و فعل مرتاضان اکتسابی و نتیجه ی تعلیم وممارست آنها ست که در سایه ی تمرین و ریاضت های دشوار بدان قدرت ونیرو دست یافته اند اما معجزات غیر قابل یادگیریست و این مقام و قدرت از جانب خداوند متعال به آنها هدیه شده است.
3- کارهای ساحران و جادوگران محدود به مکان های معین و شرایط خاصی است واز انجام اموری که بیرون از حدو مرز ریاضت و ممارست آنها باشد عاجز و ناتوانند اما معجزات پیامبران و امامان متنوع و متناسب با مقتضیات زمان و تابع در خواست های امت و به اذن خداوند می باشد. مانند معحزات حضرت موسی: جاری شدن دوازده چشمه آب از سنگ برای دوازده طایفه، شکافتن دریای نیل و عبور بنی اسرائیل از آن، تبدیل شدن عصا به اژدهایی عظیم و….
4- سحر و جادو از نفس خبیث و متصف به رجس و پلیدی صادر می شود اما معجزات از نفوس پاک و طیب و متصف به طهارت.
5- افعال ساحران و مرتاضان منحصر به افراد معینی نیست، بلکه افراد دیگر هم می توانند همانند آن را بیاورند ولی معجزات مختص به مدعیان نبوت است که قابل معارضه نمی باشد و دیگران از آوردن مانند آن ناتوان و عاجزند.
6- معجزه یک امر حقیقی است و شی خارجی را تغییر می دهد ولی سحر فقط در فکر و چشم انسان اثر می گذارد بدون آنکه باعث تغییر و تحول در شی خارجی شود. مثل ناقه حضرت صالح و تبدیل شدن عصای موسی به اژدها، اما ساحران دربار فرعون تنها در فکر مردم اثر گذاشتند بدون آنکه در خارج ریسمان ها و چوب ها حرکت کرده باشند.
انتقادهای مخالفان وقوع کرامت
معتزله و کسانی که منکر تحقق و و وقوع کرامت هستند شبهاتی را برای اثبات مدعای خود وارد نموده و به ادله ای تمسک کرده اند چند شبهه از شبهات معتزله، در این جا بیان می شود:
شبهه اول
اگر ظهور معجزه بر دست غیر انبیا به جهت اکرام آن ها جایز باشد حقیقتی مانند معجزه در اثر کثرت معجزات اولیا و صالحان یک امر عادی تلقی می گردد و تأثیر و خصوصیت خود را از دست می دهد که فرقی بین نبی و غیر نبی باقی نخواهد بود در تتیجه تشخیص پیامبر از غیر پیامبر ممکن و میسور نیست.
پاسخ
فرق بین نبی و غیر نبی در تحدی و دعوی نبوت است که این فرق ثابت است. زیرا کسی که به ولایت برسد فاقد کرامت است، ولی کرامت جز از طریق عمل به دستورات نبی نمی تواند به ولایت برسد. پس آن کس که صاحب کرامت است مطیع پیامبر بوده و به نبوت او اعتراف می کند و هرگز ادعای نبوت و تحدی ندارد،
شبهه دوم
اگر معجزه مخصوص انبیا نباشد و از دیگران هم ظاهر شود (ارج و ارزشی برای نبی نمی ماند) و این مستلزم گریز از نبی است؛ زیرا علت اطاعت پذیری مردم از نبی، ظهور معجزات است که سند حقانیت او می باشد. و اگر دیگران هم از معجزاتی برخوردار باشند منزلت انبیا در انظار مردم فروتر و پایین تر می شود.
پاسخ
همان گونه که اگر معجزه از انبیا دیگر رخ دهد به منزله ی خار کردن و فرو تر شدن منزلت انبیا دیگر نیست، وقوع معجزه بر دست صالحان و اولیا نیز به معنای اهانت به عظمت شأن نبی نمی باشد. به علاوه عظمت و ارزش نبی تنها به معجزه و امر خارق العاده نیست.
نگاه اسلام به اقتصاد خانواده
اسلام دین زندگی است و گذشته از آن که یک سلسله دستورها را به منظور اصلاح فکرو عقیده و تقویت ایمان و بهبود اخلاق مردم دارد ، برای بهبود زندگی مادی مردم نیز راههای فراوانی را سفارش فرموده است و مسلمانان را موظف می کند که کار کنند. و برای اداره معشیت خود و خانواده ی خویش از راههای مشروع اقدام نمایند ، تا محتاج دیگران نباشند و جامعه اسلامی با رفاه و آسایش و سربلندی زندگی کنند.
پیامبر گرامی (ص) فرمودند: و سه امر شایسته توجه خردمندان است: بهبود زندگی توسعه آخرت ، عیش حلال.
از طرفی دیگر اسلام دینی است کامل که در همه شئون زندگی مردم مقررات خاصی دارد. این مقررات علاوه بر اصلاح افراد و تامین حقوق آنها مصالح اجتماعی را نیز تامین می کند و عدالت و رفاه عمومی را گسترش می دهد اسلام در زمینه امور مالی چند اصل کلی را مورد توجه قرار داده است. که عبارتند از:
1. اموال عمومی2. مالکیت محدود 3. پرهیز از راه های نامشروع 4. حق مردم
اسلام پول پرستی را محکوم کرده است. پول و ثروت را محکوم نکرده است زیرا: تولید ثروت (کشاورزی ، دامداری ، صنعت و غیره) توصیه شده است.مبادله ثروت یعنی تجارت و داد و ستد توصیه شده است.مصرف رساندن از نظر شخصی در حدود احتیاحات فرد خالی از هر نوع تجمل و اسراف که مفسد انسان است توصیه شده است.تبذیر و اسراف و تضیع آن ممنوع است.
مقررات سخت قضایی و جزایی در مورد حیف و میل ها و سرقتها و خیانت ها وضع شده است.
دفاع از مال در حکم جهاد و کشته شدن در این راه «شهید» تلقی شده است: المقتولُ دُونَ اَهلِهِ و مَالِهِ …. .برای مال بر انسان حقوقی قائل شده است.
خود ثروت در کمال صراحت در قرآن کریم بر اساس آیه 180 سوره بقره به عنوان «خیر» نامیده شده است.(کُتُبَ عَلَیکُم اِذا حَضَرَ اَحَدَکُمُ المَوتُ اِن تَرَکَ خَیراً الوصیِیَّهُ لِلوالِدَینِ وَ الاَقرَبینَ بِالمعروفِ حَقّاً عَلَی المُتَّقینَ ؛ دستور داده شد که چون مرگ یکی از شما فرا رسد. اگر دارای متاع دنیاست وصیت کند برای پدرو مادر و خویشان به چیزی شایسته عدل و به قدر متعارف این کار سزاوار مقام پرهیزکاران است.
در باره دعای «یا مقلب القلوب..»بدانید
یکی از آیین های ویژه هنگام گردش سال شمسی، خواندن « نیایش گردش سال» یا «دعای تحویل سال» است که خانواده های ایرانی با توجه به باورهای خود در این هنگام دعایی که به صورت رسمی در رسانه ها پخش می شود را میخوانند، دعای معروف «یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الا أحسن الحال» است.
در کتابهای مشهور ادعیه همچون «اقبال الاعمال» سیدابنطاووس و «مصباح المتهجد» شیخ طوسی اشارهای به دعای تحویل سال نگردیده و این نشان میدهد چه در منابع اهل سنت و چه در منابع تشیع، سند روایی مورد اعتماد برای آن موجود نیست. اما علامه محمد باقر مجلسی(۱۰۳۷-۱۱۱ه.ق) در کتاب «زادالمعاد» در خصوص این دعا گزارش میکند که در کتب غیر مشهوره؛ روایت کردهاند که در وقت تحویل سال این دعا را بسیار بخوانید: یا مقلبالقلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال، بعضی ذکر کردهاند، این دعا ۳۶۶ مرتبه گفته شود. بنابراین با توجه به این گزارش، دعای تحویل سال در دوره صفویه مرسوم و معمول بوده است.
در هر حال جدای از این که دعای تحویل سال تا پیش از دوره صفویه چگونه بوده و این دعا در کدام یک از مآخذ حدیثی نقل شده است، نفس دعا یا قرائت قرآن یا حتی نمازگزاردن، هنگام تحویل سال نشان از اسلامی شدن نوروز دارد. حتی بعضیها معتقدند عبارات دعای تحویل سال برگرفته از عبارات قرآنی یا احادیث و روایاتی است که در معتبرترین مآخذ شیعی نظیر «التهذیب» شیخ طوسی نقل شده است.
بنا بر نقل علامه مجلسی، این دعا در بعضی کتب چنین آمده است: «یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال.» و در روایت دیگر: «یا مقلب القلوب والابصار یا مدبر الیل و النهار یا محول الحول و الاحوال ، حول حالنا الی احسن الحال.» ذکر شده است.
در این گزارش مجلسی تصریح دارد این دعا در «کتاب های غیر مشهور» ثبت و ضبط شده است، اما در کتب اربعه شیعه و کتاب های مشهور ادعیه نیامده است.
اگر چه بیشتر ترکیبات این دعا در قرآن سابقه ندارد و تنها شباهت هایی دیده می شود. ولی در متون معتبر عربی و کتب دینی، بعضی از این عبارت ها و مشابه آن ها آمده است که به ذکر چند مورد از آن ها بسنده می کنیم.
عبارت «مقلب القلوب و الابصار» با این مفهوم در قرآن سابقه ندارد و منظور از عبارت « … یوما تتقلب فیه القلوب و الابصار » نیز که یک بار در قرآن سوره نور آیه ۳۷ آمده ، منظور روز قیامت است و ارتباط مستقیمی به تحویل سال ندارد؛ البته در بعضی متون دینی دگرگونی طبیعت در فصول سال و زنده شدن طبیعت را به قیامت تشبیه کرده اند.
عبارت «یا مقلب القلوب و الابصار» در برخی احادیث که در مورد اذکار نوافل است آمده است، از جمله در کتاب إعلام الورى بأعلام الهدی شیخ طبرسی ، ص ۴۳۲، با عبارت «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِک.» و نیز در مصباح المتهجد شیخ طوسی، ص ۱۳۲٫ در روایتی که مرحوم صدوق در « کمال الدین » ص ۳۵۳ از قول امام صادق علیه السلام آورده است .
سید بن طاووس نیز عبارتی دارند در کتاب « اقبال الاعمال » ج۱ ص ۲۹۴ : «فمنها ما وجدناها فی کتب أصحابنا رحمهم الله العتیقة ، وقد سقط منها أدعیة لیال ، وهو دعاء اللیلة الخامسة عشر : سبحان مقلب القلوب والأبصار ، سبحان مقلب اللیل والنهار».
عبارت « مدبر اللیل و النهار» نیز به این صورت و مفهوم در قرآن نیامده و عبارت قرآنی « یقدر اللیل و النهار» از سوره مزمل آیه ۲۰ ، به این عبارت « مدبر اللیل و النهار » شباهت دارد.
برخی احتمال می دهند، دعای تحویل سال از دوران صفوی با استفاده از ترکیبات عربی و یا الگو برداری از آن ها ساخته و پرداخته شده است. ولی این احتمال ضعیف است، چرا که این دعا در کتب قبل از مرحوم علامه مجلسی (یعنی قبل از صفوی) نیز بوده است . و لو اینکه آن کتب الآن در دسترس نیستند، ولی به لحاظ زمانی متقدم بر دوران صفویه بوده اند.
اگر چه صد در صد نمی توانیم، این دعا را به معصومین استناد دهیم، ولی محتوای آن هیچ منافاتی با معارف اهل بیت (ع) ندارد. البته قبول داریم که هر دعایی را نمی توان قبول کرد. در روایات هم آمده است، اهل بیت (ع) راهکاری برای شیعیان نشان می دادند تا آنها خودسرانه برخی ادعیه را نخوانند!
در بررسی ادعیه ای که در کتب روایی آمده است و شاید از لحاظ سند به ظاهر ضعیف هستند، قاعده ای به نام «تسامح ادله» در میان فقها می باشد و بسیاری از فقها، ادعیه ای را که مضامین والا دارند و با روایات و عقاید شیعه قابل اثبات هستند، بر اساس همین قاعده ، تصحیح می نمایند!
عمده در این دعا، مضمون دعایی آن است که منافاتی با تعالیم دینی ندارد، بلکه کاملا هم نیکوست، البته بحث سندی جای خود را دارد. دعاهای دیگری از این دست داریم که سند محکمی برای آنها ذکر نشده، اما به سبب مضامین عالیه ای که دارند مورد تایید علمای دین قرار گرفته اند، همانند مناجات شعبانیه که مرحوم امام خمینی سفارش زیادی بر خواندن آن دارند. در مورد دعای تحویل سال هم شاهد هستیم که هیچ یک از علما مخالفتی با آن نکرده و مقام معظم رهبری و امام خمینی(ره) در پیامهای نوروزی همواره آنرا می خواندند که این کار تایید بر صحت محتوایی این دعا می باشد.
آیا اسلام به آزادی اندیشه در هر زمینه و موضوعی قائل است؟
منظور ما از آزادی به طور معمول آزادی در عمل است نه اندیشه و گرنه آزادی نظر موضوعی نیست که قابل چون وچرا باشد. اگر بتوان کسی را به کاری واداشت و یا از کاری بازداشت، از اندیشه نمی توان جلوگیری کردبه عبارت دیگر اندیشه هرچه و هر وقت باشد آزاد است. اسلام نیز کسی را از اندیشیدن باز نداشته است و اگر در کتاب مبین از تفکر «فی الله » نهی شده این نهی به ذات انسان و فقر ذاتی او باز می گردد .به عبارتی کم تر منع و بیشتر یاد آور عجز است. به طور کلی اسلام به اندیشه از آن جهت که رویکردی به حق است سفارش کرده است.
اسلام آزادی اندیشه را به رسمیت شناخته و هر مسآله ای را قابل اندیشیدن می داند. بالاتر از آن اسلام از تشویق کنندگان و مروجان اندیشیدن بوده است.آموزه های اهل بیت در این زمینه برجستگی ویژه ای دارد .هم چنین اسلام حوزه اندیشه را از عقاب مبرا دانسته است. به این معنا که تا اندیشه ای به مرحله ابراز و عمل خارجی نرسد ،سزاوار عقاب اخروی و مجازات دنیوی نیست.
برعکس افزون بر ثواب مترتب برعمل ،به اندیشه نیکو و نیت حسنه نیز ثواب و پاداش تعلق می گیرد،هر چند به عمل نینجامد.
منبع:-سید حسین اسحاقی ،آزادی اسلامی ،گره یا گشایش،ص95
فمینیسم و مادری
نظر فمینیست ها در باب مادری را عمدتا باید در مباحث آنان پیرامون بیولوژی تولید مثل جستجو
کرد.اما موضوعات مربوط به مادری همواره برای فمینیستها موضوعات مشکلی بوده است ،
زیرا آنان را در میان مجموعه ای از بحثهای ایدئولوژیکی ، بیولوژیکی و ساخت اجتماعی
مادری گرفتار می سازد. لذا بنظر می رسد که بحث های فمینیستی در مورد مادری با یک نوع
تضاد و دوگانگی روبروست وموضوع مادری یکی از موضوعاتی است که باعث انشعاب بین
فمینیست ها می گردد برای مثال ازیک طرف فمینیست های کلاسیک را مشاهده می کنیم که در
مورد مظلوم واقع شدن زنان صحبت می کردند و به دنبال دنیای مطلوبی می گشتند که در آن
زنان خصوصا مادران، نقشهای خاص واساسی در پرورش بچه هایشان داشته باشند.آن ها برای
حمایت از مادران وکودکان،ارائه شیر مجانی به مادران، مرخصی استعلاجی برای زنان جهت
نگهداری از بچه های کوچکشان و… مبـارزه می کردنـد و از طـرف دیگـر فمینیست های جدید
و عمدتا رادیکال با اتخاذ موانع مختلف با مادری مخالفت می نمودند.به اعتقاد آن ها باید مادری
انکار شود، زیرا برای زنان خطرناک است و آنها را در موقعیتهای پایینتر ازمردان قرار میدهد.
این دسته معتقدند که پدرسالاری وظایفی را برمادران تحمیل کرده است و مادران را وادار
می سازد که پدرسالاری را در کودکان باز تولید کنند ارزش های فرهنگ مسلط را به فرزندان
خود انتقال نمایند و آن ها را وادار می سازد تا با نقش های جنسیتی هم نوایی کنند تا سلسله مراتب
موجود تداوم یابد.درنظر فیرستون و مارلین فرای،زن سرکوب شده درجامعه مانند پرنده ایست
که در قفس می باشد. اگر کسی قفس پرنده را از دورببیند تعجب خواهد کرد که چرا پرنده پرواز
نمی کند، این بدان جهت است که سیم های قفس را ازدورنمی بیند، اما ازنزدیک معلوم می شود
که این سیم ها به هم مرتبط اند.
صفحات: 1· 2
فراغت انفعالی
اعتیاد به دستگاههای صوتی و تصویری و کامپیوتری و اینترنت باعث کم رنگ شدن روابط
عاطفی و کلامی میان اعضای خانواده، ایجاد اختلالاتی نظیر «صرع نوری یا تصویری» که
فراوانی آن روز به روز بیشتر می شود نیز از آن جمله اند. برخی اعضای کلوپهای بازیهای
کامپیوتری دچار صرع می شوند که EEg هم آن را تایید می کند که می بایست دارو مصرف
کنند. سردردهای متعدد و مکرر، پرخاشگری، ناخن جویدن از دیگر معضلات این نوع گذران
فراغت است. توصیه پژوهشگران علوم ارتباطات بر این است که نوجوانان دانش آموز در شبانه
روز حداکثر بیش از دو ساعت در مقابل دستگاههای تصویری نظیر تلویزیون، ویدئو، کامپیوتر
قرار نگیرند. برای جلوگیری از اعتیاد الکترونیکی شایسته است کلیه دستگاههای تصویری و
صوتی در اتاق نشیمن عمومی قرار گیرند و از اختصاصی کردن آنها در اتاق ویژه فرزندان
خودداری شود.(روزنامه قدس،5/4/81)
صفحات: 1· 2
تست روانشناسی
این تست کوتاه می تواند به شما کمک کند تا بدانید از کدام دسته افراد هستید: گروه « الف » یا گروه « ب » ؟
1. در هر مسابقه یا رقابت عمدتاً :
الف: به برنده شدن خیلی اهمیت می دهم و هر کاری که بتوانم انجام می دهم تا برنده شوم.
ب: تلاش می کنم تا از این فرصت استفاده کنم و اوقات خوب و شادی را در کنار دیگران داشته باشم.
2. در بیشتر مسائل:
الف:به جزئیات توجه زیادی دارم، و در هر مسئولیتی که بر عهده ام بگذارند روی بخش های ویژه آن تأکید بیشتری می کنم.
ب: دوست دارم که به مسائلی کلی تر بپردازم. وقتی در زمینه ارائه طرح و برنامه ای در یک پروژه به من مسئولیتی بدهند، کارآیی بهتری از خود نشان می دهم.
3. آیا ساعت می بندید؟
الف: بله ب: خیر
4. اگر روزی از دوستان خود بپرسید که درباره خصوصیات شما چه نظری دارند، فکر می کنید چه خواهند گفت؟
الف: مطمئناً می گویند که من گاهی اوقات زودجوش می آورم و آرام و قرار ندارم و باید در برخی رفتارهایم تجدید نظر کنم.
ب: می گویند که آدم راحت و بیخیال هستم و زندگی را خیلی سخت نمی گیرم.
5. اگر موقعیت شغلی بالاتر با حقوق بیشتری به شما پیشنهاد شود، که علاقه چندانی به آن نداشته باشید، آیا کار فعلی خود را ترک می کنید؟
الف: شاید.چرا که به جنبه های دیگر آن کار بیشتر اهمیت می دهم.
ب: مطمئناً نه. زیرا که پول نمی تواند جایگزین لذتی شود که از کار می برم.
6. آرزوهای من بیشتر:
الف: بلندپروازانه و دور از دسترس هستند.
ب: در حد توانایی هایم دست یافتنی هستند.
7. دخل و خرجتان را چگونه محاسبه می کنید؟
الف:معمولاً هرچند وقت یکبار آنها را می نویسم و حساب می کنم.
ب: حساب پول هایم را در ذهنم دارم ولی گاهی کمی هم زیادتر از دخلم خرج می کنم.
8. آیا به نظر خودتان آدم مرتبی هستید؟
الف:بله
ب: خیر
9. در کدام درس نمره بهتری می گرفتید؟
الف: ریاضی
ب: جغرافی
10. آیا وقتی برای خرید می روید، لیست تهیه می کنید؟
الف: بله
ب: خیر
اگر بیشتر پاسخ های شما گزینه اول باشد شما جز گروه الف هستید و اگر بیشتر سوالات را با گزینه دوم پاسخ داده اید در گروه ب قرار خواهید گرفت.
گروه الف: اگر جز این گروه هستید باید که گاهی به سختی می توانید یک جا آرام بگیریدو وقتی منتظر چیزی یا کسی باشید روی لبه صندلی تان می نشینید و خیلی زود و کم طاقت می شوید. زندگی را خیلی سخت می گیرید و مدام با خودتان سرشاخ می شوید.
گروه ب: معمولاً آدم راحت و آرامی هستید. دوست دارید تا از زندگی خود همان گونه که هست لذت ببرید و به جای این که نگران آینده باشید به زمانی که در آن هستید بیشتر اهمیت می دهید. اگر روزی از شما بخواهند درباره اشتباهات اعضای خانواده و یا دوستانتان نظر بدهید، خیلی هم سخت گیر و عیب جو نیستید.
ویژگی تن صدای مطمئن چگونه است؟
از ویژگی تن صدای مطمئن در مشاوره ای موفق میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
- حالت شمرده دارد
- بدون عصبانیت و خشونت است
- بدون حالت سرزنش و مؤاخذه است
- جملات گاهی با حالت تأکید است ولی بدون دلسوزی
- حالت بیان و صوت مطمئن در چهره دیده می شود
- تن صدا همراه با نوع هدایت بالا و پایین برود.
ماه رمضان
لزوم خلاقیت و نوآوری در مدیریت
خلاقیت عبارت است از به کارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید. فراگرد ایجاد فکرهای جدید و تبدیل آن فکرها به عمل و کاربردهای سودمند را نوآوری می گویند. درغالب مدیریت سازمان، موفقیت نهایی و حتی گاهی بقای آن به میزان توانایی برنامه ریزان در ایجاد نوآوری و به کارگیری فکرهای نو بستگی دارد. مهمترین دلیل نیاز به خلاقیت و نوآوری بروز مشکل است. حل مشکل به دو شیوه حل عقلایی و حل خلاقانه مشکل میسر است. برای ظهور یک ذهنیت خلاق باید تعریف دقیقی از مشکل ارائه گردد همچنین زمینه استفاده از راه حلهای گوناگون و سوای از راه حلهای مرسوم، ایجاد شود.
مسئله حائزاهمیت در رابطه با خلاقیت موانع خلاقیت است که در چهار مورد خلاصه می شود: ترس از انتقاد و شکست، عدم اعتماد به نفس، تمایل به همرنگی و همگونگی و عدم تمرکز ذهن.
تخريب قبور سفیران آسمانی
وهابيون در سال 1343 هجري قمري در مكه گنبدهاي قبر حضرت عبدالمطلب (ع)، ابيطالب (ع)، خديجه (ع) و زادگاه پيامبر (ع) و فاطمه زهرا (ع) و “خيزران” عبادتگاه سري پيامبر (ع) را با خاك يكسان كردند و در جده نيز قبر “حوا” و ديگر قبور را تخريب كردند.
در مدينه نيز گنبد منور نبوي را به توپ بستند، ولي از ترس مسلمانان، قبر شريف نبوي را تخريب نكردند
آنها همچنين در شوال 1343 با تخريب قبور مطهر ائمه بقيع (ع) اشياء نفيس و با ارزش آن قبور مطهر را به يغما بردند و قبر حضرت حمزه (ع) و شهداي احد را با خاك يكسان و گنبد و مرقد حضرت عبدالله و آمنه پدر و مادر پيامبر (ع) و ديگر قبور را هم خراب كردند.
وهابيون متعصب در همان سال به كربلاي معلي حمله كردند و ضريح مطهرحضرت امام حسين(ع) را كندند و جواهرات و اشياء نفيس حرم مطهر را كه اكثرا از هداياي سلاطين و بسيار ارزشمند و گرانبها بود، غارت كردند و قريب به 7000 نفر از علما، فضلا و سادات و مردم را كشتند. سپس به سمت نجف رفتند كه موفق به غارت نشدند و شكست خورده برگشتند.
وضعيت بقيع قبل از تخريب
تا پيش از تخريب و ويراني قبور مطهر بقيع توسط وهابيت متعصب كه براساس معتقدات خود، به تخريب بسياري از آثار تاريخي پرداختند، بر روي قبور پيشوايان و ساير بزرگان اسلام که در مدينه مدفون بودند گنبدها و بناهايي قرار داشت.
ائمه بقيع در بقعه بزرگي که به طور هشت ضلعي ساخته شده بود و اندرون و گنبد آن سفيدکاري شده بود مدفون بودند.
پس از تسلط وهابيون بر مدينه آنها ضمن تخريب قبور، آثاري که بر روي قبور قرار داشت را نيز از بين بردند. در جريان اين واقعه بارگاه امام حسن مجتبي (ع)، امام سجاد (ع)، امام محمدباقر (ع) و امام جعفر صادق(ع) ويران شد.
آنان اضافه بر قبور مطهر ائمه معصومين (ع)، ديگر قبور را هم تخريب كردند كه عبارتند از: قبر منسوب به فاطمه زهرا (س)، عبدالله بن عبدالمطلب و آمنه پدر و مادر پيامبر اسلام، قبر مطهر فاطمه بنتاسد (ع) مادر اميرالمومنين (ع)، قبر مطهر حضرت امالبنين (ع)، قبرعباس عموي پيامبر، ابراهيم پسر پيامبر (ع)، قبر اسماعيل فرزند حضرت صادق (ع)، قبر دختر خواندگان پيامبر (ع)، قبر حليمه سعديه مرضعه پيامبر (ع) و قبور شهداي زمان پيامبر (ع).
رهبر انقلاب در حفل ادبی: شعرهای امسال سطح بالاتری داشتند
رهبر معظم انقلاب فرمودند:
«دیر وقت است و مجال درازگویی نیست. از وقت خواب هم مبلغی گذشته است! لکن جلسه شیرین و مطلوبی بود. بعضی شعرها بسیار خوب بود و بعضی خوب. در مجموع امسال شعرها سطح بالاتری داشتند. حرکت شعر در کشور رو به جلو و مستمر است. شعر یکی از برجسته ترین هنرهاست و هنرمند چه شاعر و چه سایرین جزو زبدگانی هستند که درباره مسائل دارای مسئولیت اند. نخبگان مسئولیت بیشتری دارند و شاعران نیز از برجسته ترین نخبگان اند. این مسئولیت را باید جدی گرفت. باید احساسات بشری، دلتنگی های شاعر و اندیشه و حکمت را توأمان در شعر در نظر گرفت.
اگر احساسات شاعرانه، عاشقانه، و احساسات مربوط به مسائل جاری زندگی در شعر نیاید شعرهمه کار خود را انجام نداده است و گاهی البته افراط می شود و همه ی شعر می شود این احساسات.
غالب شعرا در همه زمان ها دلتنگ بودهاند یعنی حسرت چیزهایی که نداشته اند را می خوردند. این دلتنگی ها خیلی جاها هم مادی بوده است. در یکی از تذکره های دوره ی مغولی، در حالیکه آن دوره هم دوره اوج احترام به شاعران و تامین هزینه هایشان بود و هموزنشان سکه می گرفتند، دیدم شاعری از کسادی بازار شعر گله می کند و می گوید قدیم ها خیلی بهتر بود. از این قبیل دلتنگی ها زیاد است و جای اشکال هم نیست. به شعرهای اینگونه ایرادی نمی توان گرفت.
ما برای دلتنگی های شاعران و احساس و عاطفه آنان اصالت قائلیم اما حکمت و اندیشه نیز نباید در شعر مغفول بماند.
شما به سعدی نگاه کنید چه زیبا همه ی این موارد را در آثار خود دارد هم عاشقانه های زیبا و شعرهایی دارد که احساسات و دلتنگی های او در اوج است. هم اندیشه و حکمت در شعر او گسترده است. سعدی یک حکیم است».
**حکمت و اندیشه در شعر مغفول نماند
رهبر معظم انقلاب در ادامه توصیه کردند که حکمت و اندیشه در شعر مغفول نماند همان گونه که در شعرهایی که در مراسم خوانده شد سهم وافری داشت. ایشان تاکید کردند « این حکمت است که سعدی و حافظ و صائب را به اوج می رساند.»
آیت الله خامنه ای یادآور شدند: «ما در مورد مسائل کشور و جامعه مسئولیت داریم. حرکت بزرگ و تاریخی انقلاب اسلامی و مقابله با زورگویان عالم باید در شعر منعکس شود. جهاد نظامی هشت ساله ما مسئله کمی نبود .همچنین جهاد بنای جامعه اسلامی و جهاد استحکام بخشیدن به قدرت ملی و حتی جهاد اصلاح سبک زندگی که گفتیم متن تمدن اسلامی است. توجه به تاریخ و مسائله زمانه بسیار مهم است، امروز مسئله بیداری اسلامی، مسئله فلسطین و دیگر مسائل جاری جهان اسلام باید سهمی در شعرها داشته باشد.»
**به شعر کودک و نوجوان بپردازید
ایشان فرمودند: «یک نکته مهم دیگر هم که اینجا یادداشت کرده ام پرداختن به شعر کودک و نوجوان است و آن هم شعری که متضمن مفاهیم حکمت اسلامی و حکمت سیاسی باشد که امروز جایش خالی ست. شاعرانی که می توانند در شعر خود به زبان کودک و نوجوان برسند باید این عرصه را جدی بگیرند و در شعر حکمت اسلامی و ایرانی را برای کودکان و نوجوانان بازگو کنند.»
ایشان همچنین تاکید کردند: «استعدادهای جوان را باید پرورش داد. امروز در میان جوان ها استعدادهای زیادی داریم. جوان ها راحت تر حقیقت را قبول می کنند و منعکس می کنند. خدارا شکر امروز زبان شاعرانه ی ما زبان گویاییست و حقایق خوبی با آن بیان می شود.
اگر جلسه امروز را با جلسه شعر ده سال قبلمان در اینجا مقایسه کنیم رشد شما واقعا محسوس است. چه شعر جوان ما، چه شعر پیشکسوتان ما، و شعر کسانی که در میدان ترتبیت جوانها حضور دارند و نقش ایفا می کنند خیلی پیشرفت کرده است. هم در زمینه شعر و هم در زمینه نقد. من گاهی مطالب دوستان را در بخش نقد شعر می خوانم واقعا لذت می برم از این نقدهای خوب و پر مغز.
خدا ان شاء الله به کار شما برکت بدهد و انشاالله بتوانید پیشرفت های روزافزون را بر زمینه معنوی شعر فارسی بیافزایید.»
راه حل مشکلات خط فارسی چیست؟
منوچهر دانش پژوه معتقد است، راه حل مشکلات خط فارسی، نزدیک کردن نوشتار به گفتار است و برای این کار باید از حرکتگذاری و اِعراب استفاده کرد.
او همچنین پیشنهاد میدهد که در فصل تابستان یک سمینار در این زمینه تشکیل شود و مسائل مختلف زبان و خط فارسی بررسی و نتیجهی قطعی گرفته شود.
این استاد دانشگاه ، گفت: در تمام زبانها دو نوع حرف، یعنی حروف صدادار و بیصدا وجود دارد، اما مشکل اساسی خط فارسی این است که حروف صدادار ما خارج از حروف اصلی است و تمام حروف اصلی ما بیصدا هستند.
دانشپژوه همچنین ادامه داد: در بعضی از زبانها تعدادی از حروف دو نقش صدادار و بیصدا دارند، اما ما 32 حرف اصلی زبان فارسی را بیصدا مینویسیم و حروف کمکی یعنی همان اِعراب به کمک 32 حرف میآیند.
او در ادامه عنوان کرد: سالها قبل عدهای میخواستند خط فارسی را به خط لاتین تبدیل کنند، اما این کار - که یکی از همسایگان ما نیز آن را انجام داد - نه تنها مشکل را حل نمیکند، بلکه آن را دوبرابر میکند. اگر تغییر صورت بگیرد، آنگاه زبان ما نه فارسی خواهد بود و نه بینالمللی.
دانشپژوه گفت: بعضی از ملتها، سابقهی فرهنگی قوی ندارند؛ مثلا آثار ادبی هند یکدهم ایران هم نیست. این کشورها با تغییر خط، آثار کهن خود را از دست نمیدهند، اما ما با این کار، فرهنگ خود را از دست خواهیم داد و فرزندانمان از خواندن «شاهنامه»ی فردوسی و آثار کهن ادبی محروم میشوند. کسانی هم که این پیشنهاد را مطرح کردند، پس از مدتی خود منصرف شدند.
ادامه را بخوانید…
پژوهش، کلید پویایی و توسعه
انديشههاي ژرف در قالب پژوهشها ، پديدار ميشوند پژوهش نيروي محرک توسعه در تمامي حوزههاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي است. توان هر کشور به ميزان پژوهش آن کشور است. پژوهش بازوي نرم افزاري مديريت محسوب مي شود. اطلاعيابي و اطلاعرساني درست، زماني به طور منطقي و مطلوب محقق ميشود که زمينه پژوهشي داشته باشد و تصميمسازي يكي از رسالتهاي پژوهش است.
برگزاري آيينهاي ويژه كه طي چند ساله اخير به مناسبت هفته پژوهش صورت ميگيرد در واقع رويکردي نوين به مقوله و موضوع حساس و پر اهميت تحقيق و پژوهش است که پرداختن به آن در همه حال وظيفه، تکليف و از مباني الزامآفرين جوامع خردورز، ارزيابي ميگردد.
در اين رابطه همواره اين پرسش اساسي از سوي صاحب نظران، کارشناسان و انديشمندان مطرح ميگردد که به راستي تاکنون در عمل تا چه ميزان به تحقيق و پژوهش بها و اهميت داده شده است؟
دکتر معين در فرهنگ فارسي (جلد اول) پژوهش را به معناي جستجو، تحقيق، بررسيها و جستجوهاي علمي آورده است و تحقيق را مترادف با پژوهش، بررسي، مطالعه، مطالعات، کنجکاوي ها و پژوهش هاي علمي يا ادبي دانسته است. روشن است که پژوهش و تحقيق به حقيقت علمي رسيدن است و هدف از حقيقت علمي نيز سازگار شدن هر چه بهتر با واقعيات است. بدين ترتيب به چنين شناختي علم گفته مي شود و علم نيز به معناي بيان تجربي قانونمنديهاي حاکم بر طبيعت است. به ديگر سخن، علم سازماندهي شناخت از واقعيات است، به طوري که انسان هر چه بيشتر با قانونمندي هاي حاکم بر واقعيات سازگار گردد.
تحقيق و پژوهش، محقق و پژوهشگر را بر آن ميدارد که به جستجوي حقيقت بپردازد و از تعصب خودگرايي و مطلقگرايي بپرهيزد. بدين ترتيب تحقيق براي انسان کنجکاو و درگير با مسائل زندگي يک رويکرد ضروري و در عين حال عادي است و اساس معرفت و شناخت علمي وي را تشکيل ميدهد.
پژوهش، کاوش در بیکرانه دانش
*****
حضرت امام خمینی رحمه الله علیه
كوشش نمايند كه هر روز بر دقتها و بحث و نظرها و ابتكار و تحقيقها افزوده شود؛ و فقه سنتى
كه ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن اركان تحقيق و تدقيق است، محفوظ
بماند وتحقيقات بر تحقيقات اضافه گردد.
صحيفه امام، ج21، ص393.
*****
یه بقای آن است و شاخص
رشد و یا عقب ماندگی هر مجموعه آموزشی و تحقیقی، به چگونگی و جایگاه پژوهش آن بر
می گردد، از این رو برای تحول و پیشرفت در حوزه، باید به نظام پژوهشی آن عنایت ویژه بشود.
دیدار با فضلا و نخبگان حوزه علمیه قم، 74/9/14
pan>مردم را به سوی دين در پی داشته باشد.
بازديد از نمايشگاه مراكز علمی،79/7/15
تعميق درعلم و دانش است.
دیدار برجستگان و نخبگان علمی، 87/7/3
-small;">ديدار نخبگان جوان، 89/7/14.
دبیل، 66/4/30
است.
دیدار علما و مدرسان حوزه علمیه قم، 70/11/30
.
دیدار با جمع اساتید حوزه، 9/3/87.