گونه هاى مختلف تاريخ نگارى مسلمانان
تاريخ نويسى عمومى وتقويمى
اگر بناباشد تنها آنچه را كه بر اساس سير زمانى به نگارش در آمده تاريخى بدانيم ، بايد ساير نوشته هاى شبه تاريخى را مقدمه يا حاشيه اين نوع نوشته هاى تلقى كنيم . نوشتن تاريخ براساس سنوات ، به احتمال در نگارش سيره و مغازى تا حدودى مورد توجه بوده است ؛ زيرا در سيره ، افزون بر ياد از حوادث بر محور پيامبر(ص )، سير زمانى جنگها نيز مورد توجه قرار گرفته است .نوشتن زندگى نامه خلفا و بيان حوادث زمان آنان ، نياز به بهره گيرى بيشتر از زمان وتقويم را ايجاب كرده است .
از اين نگاشته هاى در قرن دوم كمتر سراغ داريم و آنچه امروزه موجود است همگى از قرن سوم به بعد نگارش يافته است . برخى از اين نوشته ها در عين در برداشتن سير زمانى ، بر اساس سال ، حوادث را بيان نكرده اند؛ همچون تاريخ يعقوبى ، مسعودى دينورى اين كتاب ها به ويژه در قسمت تاريخ ملوك و انبياء تنها يك سير كلى زمانى را كهنزد مورخان يهودى مرسوم بوده به كارگرفته و بعد از آن ، حوادث از اسلام به اين سورا بر اساس سنوات بيان كرده است ؛ همين طور خليفد بن خياط در تاريخ خود، و فسوى در المعرفة والتاريخ ، كه متاءسفانه تاريخ اسلام تا پايان امويان آن مفقود شده است . گفته شده كه كتاب تاريخ هيثم عدى (م 207) مبتنى بر سالشمار بوده است . شيوه نگارش سنواتى به صورت پذيرفته ترين شكل نگاشته هاى تاريخى ميان مسلمانان باقى ماند.ابن جوزى در المنتظم ، ابن اثير در الكامل و ابن كثيردر البداية و النهاية و بسيارى ديگر از مورخان از همين شيوه استفاده كرده اند طرح اصلى بحث ما در اين كتاب ، مرور بر اين قبيل نوشته هاست كه در ادامه به تفصيل از آنها سخن خواهيم گفت .