صفات مبلّغ
(( (برادران يوسف به يوسف ) گفتند: اگر (بنيامين ) دزدى مى كند برادر او (يوسف ) نيز قبلاً دزدى كرده است . (يوسف چون تهمت دزدى را بر خود شنيد) آن را در دل پنهان كرد.))
شخصى نامه اى براى علامه خواجه نصيرالدين طوسى قدس سره فرستاد كه در آن نوشته بود: ((يا كلب بن كلب )) ((اى سگ ، پسر سگ ))، خواجه پس از خواندن نامه در پشت آن نوشت : اى برادر اشتباه كرده اى ! سگ چهار پا دارد و من دو پا، من ((مستوى القامة )) هستم وايستاده راه مى روم ولى سگ با حالت چهار دست وپا، ناخن هاى سگ دراز است و پشم دارد در حاليكه من اينگونه نيستم !.
مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى قدس سره كه مرجع تقليد بود، در كنار شط كوفه ، انبوه نامه هاى فحش مردم را به شط مى ريخت !.
بله همين صبر و تحمل در مقابل فحش ها و ناسزاها عامل مهم نفوذ در قلب هاى مردم بوده است پس بايد دعا كنيم كه :
((… و اخالف من اغتابنى الى حسن الذّكر و اشكر الحسنة و اغضى عن السيئة ))
(( (خدايا مرا تاءييد كن تا) با كسى كه غيبت مرا كرده است با ذكر خيرش مقابله كنم و شكرگزار خوبى ها و عفو كننده بدى ها باشم .))
صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· 7· 8· 9· 10· 11· 12· 13· 14· 15· 16· 17· 18· 19· 20· 21· 22· 23· 24· 25· 26· 27· 28· 29· 30· 31