هدف خداوند از آزمایش بندگان
2) تربیت و تکامل انسان
این یک قانون کلی و سنت دائمی پروردگار است که برای شکوفا کردن استعدادهای نهفته و به فعلیت رساندن آنها و در نتیجه پرورش بندگان، آنان را می آزماید یعنی همانگونه که فولاد را برای استحکام بیشتر در کوره می گدازند تا آبدیده گردد، آدمی را نیز در کوره حوادث سخت، پرورش می دهند تا مقاوم شود و آبدیده گردد،[7] امتحان انسان به سختی ها و فشارها وسیله ای است برای تکمیل و تهذیب بیشتر نفس و خالص شدن گوهر وجودی او، سختی ها و شدائد و مشکلات، روح را ورزش می دهند، نیرومند می سازند، فلز وجود انسان را خالص و محکم می کنند، رشد و نمو و بارور شدن وجود آدمی، جز در صحنه گرفتاری ها و مقابله با شدائد و مواجهه با مشکلات که همگی به منظور آزمون وی ایجاد می شوند، حاصل نمی گردد.
مصائب و شدائد که وسیله آزمون و ابتلاء خداوندند، کمال و پیشرفت انسانند، و موجب ترفیع درجه در آنها می باشد؛ اگر محنت ها و رنج ها نباشند بشر تباه می گردد، خداوند می فرماید «لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ فی کَبَدٍ»[8]؛ انسان را در رنج و سختی آفریدیم.» آدمی باید مشقات زندگی را تحمل کند و سختی ها را بر دوش کشد تا هستی لایق خود را بیاید، سختی ها و شدائد تازیانه تکامل همه موجودات و بالاخص انسانند.
به بیان دیگر مهم ترین معنای بلا ها، «خاصیت رشد دهندگی» آنهاست. در حالت آسایش و راحتی، قابلیت های نهفته انسان، پرورش نمی یابد. شهید مطهری در این باره می گوید:«زشتی ها مقدمه وجود زیبایی ها و آفریننده و پدیدآورنده آنها هستند، در شکم گرفتاری ها و مصیبت ها، نیک بختی ها و سعادت نهفته است.»[9]
انسان موجودی است با استعدادها و قابلیت های فراوان که برای سعادت و بهروزی باید پرورش یابند و از قوه به فعل تبدیل شوند و در این میان آنچه زمینه این مهم را فراهم می سازد،«سختی»ها و «مصیبت»ها است و کارگاهی که چنین فعل و انفعالی در آن صورت گیرد «دنیا» است. اساساً فلسفه وجود دنیا، پرورش استعداد های نهفته انسان است. این دنیا که مقدمه آخرت است به همین معنا است. آخرت(چه بهشت و چه جهنم) محل بروز« قابلیت های پرورش یافته » است. در آخرت جایی برای قابلیت های نهفته نیست؛ لذا دنیا خلق شده تا کارگاهی برای پرورش استعدادها نمایان شدن قابلیت ها باشد و ابزار آن نیز امتحانات و ابتلائات است. قرآن کریم در این باره می فرماید:
«وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها *فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها »[10]؛ سوگند به نَفْس و آن كس كه آن را درست كرد *سپس پليدكارى و پرهيزگارىاش را به آن الهام كرد.
دیو شدن یا فرشته شدن انسان به این است که چگونه خود را بسازد:
«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها *وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها »[11]؛ كه هر كس آن را پاك گردانيد، قطعاً رستگار شد، *و هر كه آلودهاش ساخت، قطعاً درباخت.
و آنچه زمینه این مهم را فراهم می آورد و موقعیت های تلخ و شیرینی است که بشر را به واکنش می کشانند. شهید مطهری در این باره می فرماید: «این خصوصیت، مربوط به موجودات زنده، بالاخص انسان است که سختی ها و گرفتاری ها مقدمه کمال ها و پیشرفت هاست. ضربه ها جمادات را نابود می سازد و از قدرت آنان می کاهد؛ ولی موجودات زنده را تحریک می کند و نیرومند می سازد«پس زیادت ها که اندر نقص هاست»مصیبت ها و شدائد، برای تکامل بشر ضرورت دارند. اگر محنت ها و رنج ها نباشند، بشر تباه می گردد… آدمی باید مشقت ها را تحمل کند و سختی ها را بکشد، تا هستی لایق خود را بیابد. تضاد و کشمکش، شلاق تکامل است. موجودات زنده با این شلاق، راه خود را به سوی کمال می پیمایند.»[12]