هدف خداوند از آزمایش بندگان
9) جدا شدن صفوف از یکدیگر
« لِيَميزَ اللَّهُ الْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ يَجْعَلَ الْخَبيثَ بَعْضَهُ عَلى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَميعاً فَيَجْعَلَهُ في جَهَنَّمَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون »[45]
در دنیا بد مطلق وجود ندارد. هیچ بدی نیست کـه یک نتیجه خوب نداشته باشد. یکی از چیزهایی که به حسب ظاهر به نظر می رسد بد است و در باطن خوب است آزمایش های الهی است. وقتی اجتماع آرام است یعنی یک امتحان بزرگ پیش نیامده است، انسان همه مردم را یکرنگ و مانند هم می بیند، همه شبیه یکدیگرند. انسان خیال می کند یک مردم یک دست وجود دارد و حتی بعضی از افراد خیلی بهتر از دیگران جلوه می کنند و انسان ها را بهتر تشخیص می دهد تا این که یک حادثه تندی و به تعبیر قرآن یک امتحانی پیش می آید، گویی مردم غربال می شوند. مثل غربال که ریز و درشت می کند، ریزها به یک طرف، درشت ها به یک طرف، مردم غربال می شوند، یک عده یک طرف قرار می گیرند و یک عده طرف دیگر؛ به اصطلاح امروز صف ها از همدیگـر جدا می شود. امیر مومنان علی علیه السلام در یکی از خطبه های نهج البلاغه می فرماید:« لَتُبَلْبَلُنَ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَ سَوْطَ الْقِدْرِحَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُموَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُم»[46] ؛
چه تشبیه عجیبی است! امیر مومنان علی علیه السلام می فرماید: در تکان های شدید و شدائدی که در میان مردم رخ می دهد و در امتحاناتی که پیش می آید، مردم مثل دانه هایی که در غربال، غربال بشوند، غربال می شوند و مثل محتوای دیگری می شوند که در اثر حرارت زیاد به جوش می آید و بالا و پایین و پایین و بالا می رود. یکی از فوائد جنگ حق و باطلی که در اجتماع پیش می آید این است که صفوف از یکدیگر جدا می شوند و این چقدر خوب است که صفوف از یکدیگر جدا شوند.[47]
در اين آيه به هدف آفرينش مرگ و حيات انسان كه از شؤون مالكيت و حاكميت خداست اشاره كرده، و منظور از آزمايش خداوند نوعى پرورش است، به اين معنى كه انسانها را به ميدان عمل مىكشد تا ورزيده و آزموده و پاك و پاكيزه شوند. و لايق قرب خدا گردند.به اين ترتيب عالم ميدان آزمايش بزرگى است براى همه انسانها و وسيله آزمايش، مرگ و حيات، و هدف اين آزمون بزرگ رسيدن به حسن عمل، كه مفهومش (تكامل معرفت، و اخلاص نيّت، و انجام هر كار خير) است.[48]
«. . . قُل لَّوْ كُنتُمْ فىِ بُيُوتِكُمْ لَبرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلىَ مَضَاجِعِهِمْ وَ لِيَبْتَلىَ اللَّهُ مَا فىِ صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ مَا فىِ قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمُ بِذَاتِ الصُّدُور»[49] بگو: اگر شما در خانههاى خود هم بوديد، كسانى كه كشته شدن بر آنان نوشته شده، قطعاً به سوى قتلگاههاى خويش مىرفتند. و براى اين است كه خداوند، آنچه را در دلهاى شماست، بيازمايد و آنچه را در قلبهاى شماست، پاك گرداند و خدا به راز سينهها آگاه است.
خداوند به رسول خدا فرمان داد تا در جواب کسانی که به کشته شدن مسلمانان در جنگ احد اعتراض داشتند چنین بفرماید :« لَّوْ كُنتُمْ فىِ بُيُوتِكُمْ . . . » و با این کلام دو چیز را روشن کرد : اول این که : کشته شدن هرکس از شما در معرکه جنگ دلیل براین نیست که شما برحق نیستید و نیز آن طور که شما پنداشته اید دلیل بر این نیست که امر (پیروزی) به نفع شما نیست ، بلکه قضای الهی که گریز و مفری از آن نیست برای این جاری شده که این کشته شدگان در این نقطه از زمین به وسیله قتل از دنیا بروند و به فرض این که شما برای قتال بیرون نمی آمدید ، باز آنهایی که قتل بر آنان نوشته شده بود در همین نقطه کشته می شدند پس هیچ گریزی از اجل نیست نه می توانند ساعتی تاخیرش بیبندازید و نه تقدیمش بدارید.